از نظر اجتماعی در ناغان مثل سایر شهرهای ایران تعصبات ملّی و مذهبی شدیدی حکمفرما بود و افراد جامعه سخت پایبند آداب و سنت و رسوم ملّی و شعایر مذهبی خود بوده اند. گرچه در این بین برخی اعتقادات به صورت عرفی رواج داشت. مثلاً در ناغان مسافرت در روز چهارشنبه را جایز ندانسته و روزهای شنبه به عیادت بیمار نمی روند و یا هنگام شب نباید ناخن دست و پا را کوتاه کنند
از نظر اجتماعی در ناغان مثل سایر شهرهای ایران تعصبات ملّی و مذهبی شدیدی حکمفرما بود و افراد جامعه سخت پایبند آداب و سنت و رسوم ملّی و شعایر مذهبی خود بوده اند. گرچه در این بین برخی اعتقادات به صورت عرفی رواج داشت. مثلاً در ناغان مسافرت در روز چهارشنبه را جایز ندانسته و روزهای شنبه به عیادت بیمار نمی روند و یا هنگام شب نباید ناخن دست و پا را کوتاه کنند و چیز های سفید رنگ و مخصوصاً نمک را بیرون از خانه نمی بردند و روزهای شنبه عروسی برگذار نمی کنند و عروس به خانه نمی آورند. چون زندگی خانواده ها بر پایه معتقدات مذهبی و ملّی قرار داشت داد و ستدها و مناسبات و روابط بین افراد تابع افراد دینی و سنن و رسوم ملّی و حل و فصل دعوای حقوقی و رسیدگی به بسیاری از مسائل اجتماعی در حیطه ی اختیارات و اقتدارخوانین و گاهی طبقه روحانی بوده، خوانین به صورت استبداد و با اختیاراتی نامحدود حکومت می کردند و جان و مال رعایا را در دست داشتند و افراد تحت فرمانشان ازآنها تبعیت می کردند. مثلاً وقتی یک سارق مرتکب دزدی شده بود در حضور خان طایفه اش محاکمه گردید و برای مجازات وی چوب و فلک در نظرگرفته می شد. تا قبل از روی کار آمدن رضا شاه پهلوی حکومت ناغان در دست خوانین بود و چون در طی درگیری های نظامی دولت مرکزی متقاعد شده بود حکومت بختیاری باید به خوانین واگذار گردد، لذا خوانین با خیال آسوده در منطقه حکمرانی می کردند اما با سقوط احمدشاه و روی کار آمدن رضاه شاه پهلوی در جهت سیاست اقتدار حکومت مرکزی اختیارات خوانین از آنها گرفته شد و شهر ناغان نیز مانند سایر شهرهای ایران مستقیماً از سوی گماشتگان دولت مرکزی اداره می شد. اما کدخدایان و ریش سفیدان همواره در میان مردم منطقه نفوظ قابل توجهی داشتند. پدر خانواده با فرزندان و همسران آنها در یک خانه زندگی می کردند و یکی از بهترین آرزوهای همسر خانواده تأمین وسایل ازدواج فرزندان خود بوده که معمولاً بیشتر ازدواجها به صورت فامیلی بوده و معتقد بودند زشت خودشان بهتر از خوب دیگران است و یا مثل معروفی که می گفتند: فامیل نِخوُنِ مِنِ گوُشتِ. گاهی خواستگاری و مراسم نامزدی قبل از تولد عروس و داماد و بعضی وقتها دردوران طفولیّت آنها در بین والدین انجام می پذیرفت که به مراسم "ناف برون" معروف است.
افسانه تقسیم بندی هفت لنگ وچهار لنگ
آقای مهراب امیری در این خصوص می نویسد وجه تسمیه هفت لنگ و چهار لنگ بر پایه و اساس مقررات مالیات دوران صفویه است. زیرا در این دوران لنگ، نصف و جفت از اصطلاحات مالیاتی آن روز بود. دسته هفت لنگ یک هفتم از مایملک خود را مالیات می داد و چهار لنگ ها یک چهارم پرداخت می کردند. وجه تسمیه ای که آقای مهراب امیری ذکر کرده بر مبنای نوشته های بعضی از منابع موجود تا حدّی پذیرفتنی است و شاید در زمان صفویان یا دیگر حکومت های مرکزی مالیات بدین گونه برای هفت لنگ و چهار لنگ بختیاری مقرر داشته بودند که بر مبنای تعداد خانوار و احشام و اغنام وصول برای خزانه دولت مرکزی تحویل داده می شد. در مورد پراخت مالیات که آقای مهراب امیری نوشته اند از چهار لنگها یک چهارم و از هفت لنگها یک هفتم گرفته می شود صحیح به نظر نمی رسد زیرا این مالیات بر مبنای شاخ شماری از احشام و اغنام بود و در نتیجه بر مبنای شمار احشام و اغنام دو طایفه از آنها مالیات گرفته می شده و چون واحد مالیات بر حسب مادیان که یک رأس آن برابر چهار رأس گاو بوده است چهار لنگ بر حسب چهارلنگ مادیان و هفت لنگ که احشام بیشتری داشته اند هفت لِنگ پرداخت می کردند نه یک چهارم و یک هفتم. مضافاً اینکه این وجه تسمیه ای است که در برخی از متون برای هفت لنگ و چهار لنگ ذکر کرده اند.
قومیت
بر اساس پرس و جوهای انجام شده جمعیت امروزه ناغان تشکیل شده از ساکنان اوّلیه که جزء طوایف گندلی، بهداروند، شیخ عرب بختیاری و شیخ دینارانی و مهاجرانی که از شیراز و لرستان و پشتکوه آمدند عبارتند از: اولاد علیار،اولاد رحیم، اولاد حسنی و اولاد برخوردار که در زمان لشکر کشی نادر شاه افشار به هند به علت وخیم شدن اوضاع مناطق ذکر شده برای کاستن از قدرت آنها به ناغان فرستاده شده اند ، اولاد عباسقلی که از حاشیه زاینده رود و توابع سامان است، می باشند، اولاد آشیر و... که از پشتکوه آمدند ساکنان فعلی ناغان را تشکیل داده اند و با گذشت روزگاران بین آنها پیوند های سببی(ازدواج) بین این اقوام به وجود آمد و در خاک ناغان که یکی از بخشهای هفت لنگ بختیاری می باشد سکنی گزیدند.
نژاد
بررسی نژادی مردم ناغان کمی مشکل به نظر می رسد و از ریشه نژادی تک تک این اقوام اطلاعی در دست نیست چرا که ساکنان این شهر از شیراز و لرستان و مناطق مختلف وارد این منطقه شدند اما به علت گذر زمان و آمیختگی که بین این اقوام و ساکنان اولیه بوجود آمدمی توان گفت نژاد این شهر نژاد بختیاری یعنی از نسل آریایها و ایرانیان قدیم اند دارای اندامی موزون-چهره گندم گون متمایل به سفید-چشم و ابروی مشکی- دارای هوش و زکاوت بالا و قوه ی درک خوب و حس برتری جویی و رقابت قوی و در برابر مشکلات مقاومند و همچنین دارای غیرت ملّی والایی هستند. در این باره کم نیستند شاعرانی چون فرخی یزدی در این مورد مطلب نوشتند: هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسند تو رسیدستی و لشکر برده ای،ای بختیار
تأسیسات و مؤسسات
تأسیسات عمومی شامل کلانتری 12،نیروگاه برق،مخابرات،اداره پست، پلیس راه ناغان-ایذه، شهرداری که در سال 1373 تأسیس شد، بخشداری،اورژانس، بیمارستان که به تازگی به بهره برداری رسیده است. جایگاه پمپ بنزین، خانه بهداشت و درمانگاه که در حال باز سازی می باشد. بانکها: بانک صادرات، بانک ملّی و بانک کشاورزی که مجهز به سیستم های روز می باشند. جهاد کشاورزی، تعاونی مصرف فرهنگیان، تعاونی روستایی، راهداری، ترمینال، شورای حل اختلاف، اداره آب و فاظلاب، اداره گاز، اداره برق، داروخانه شبانه روزی، دامپزشکی وسالن ورزشی می باشند.
تأسیسات فرهنگی و آموزشی در قدیم مردم این شهر مانند دیگر مناطق استان فاقد مدرسه های امروزی بوده اند و جهت فراگیری علوم مذهبی و دینی و سواد آموزشی به مکتبخانه ها می رفتند و توسط ملا ها آموزش می دیدند. بعد از این کم کم مدارس ابتدایی در این شهر شکل گرفت اولین مدرسه در سال 1335 در ناغان ساخته شد که زلزله سال 1356 آن را ویران کرد. از جمله مکانهای آموزشی دیگر که طی چند سال گذشته در این شهر احداث شده است عبارتند از: دبیرستان پسرانه شهید یوسف پور، دبیرستان دخترانه نرجس، دبیرستان شبانه روزی ولی عصر که دانش آموزان غیر بومی در آن تحصیل می کنند. مدرسه راهنمایی دکتر شریعتی، پروین اعتصامی، سمیّه و مدارس ابتدایی فاطمیه1و2،مطهری ، آزادگان، طالقانی1و2 و شهید رفیع زاده و هنرستان علم وصنعت و کار دانش را می توان نام برد از دیگر مراکز فرهنگی می توان به فرهنگسرای مهر، کتابخانه عمومی علامه دهخدا، کانون فرهنگی اندیشه و کتابخانه مسجد امام صادق اشاره کرد. تاسیسات دیگر که بعد از تبدیل شدن شهرناغان به بخش ناغان احداث و یا پایه گذاری شده اند شامل، بخشداری، دادگاه، ثبت احوال می باشند. مسجد از مهم ترین تأسیسات مذهبی می باشد که سابقه دیرینه دارد. اولین مسجد در ناغان توسط فریبرز اعتمادی کدخدای ناغان ساخته شد که در زلزله سال 1356 ویران شد. بعد از آن مسجد جامعی به نام مسجد امام صادق ساخته شد که مراسمات عذاداری وسخنرانی و مراسم شب قدر و مراسم عذاداری سالار شهیدان امام حسین برگذار می شود. ولی به علت افزایش جمعیت و کمبود جا هم اکنون شهرداری اقدام به ساختن مسجد دیگری در جنوب ناغان نموده و حسینیه ای که توسط یکی از خیرین ناغان در حال احداث می باشد.
مهاجرت
مهاجرت یعنی تحرک جغرافیایی که بین دو منطقه صورت می گیرد و به عنوان حرکت مکانی جمعیّت بیشترین تغییر را در ساخت و ترکیب جمعیت ایجاد می کند از این رو بسیار مورد توجه علم جمعیّت شناسی واقع شده است. مهاجرت پدیده ای است خاص جامعه صنعتی امروزی در واقع پیشرفت علم و تکنولوژی و کار در مراکز صنعتی اولین جرقه های مهاجرت را نمایان ساخت چرا که اغلب مهاجرتها از روستاها و شهرهای کوچکی به مادر شهرها صورت می گیرد من جمله در شهر ناغان از دهه 80 به بعد شاهد مهاجرتهای بی رویه به شهرها و استانهای همجوار بودیم. بر اساس تحقیقات به عمل آمده اکثر مهاجرتها به شهرکرد مرکز استان و استان اصفهان بوده البته درصد کمی هم به استانهای صنعتی خوزستان و استان بوشهر(بندر عسلویه)صورت گرفته که این مهاجرتها هم جنبه فردی داشته و هم خانوادگی و هر کدام ابعاد خاص خود را داشتند. در مهاجرتهای فردی که بیشتر بعد اقتصادی مد نظر بوده است. مهاجران علت را بیکاری، کمی دستمزد،غیراقتصادی بودن کشاورزی، پایین بودن نرخ محصولات کشاورزی در محل سکونت خود اعلام کردند. این گونه افراد ارتباطشان را با شهر خود حفظ می کنند اما مهاجرتهای خانوادگی ابعاد گسترده تری داشته از جمله : 1- عدم امکانات فرهنگی و آموزشی در شهر ناغان جهت رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندان خود 2- نبود امکانات بهداشتی و پزشکی در حد لازم 3- و به طور کلی جاذبه های شهری را می توان عنوان کرد امید است با همت مسئولین شهر با رفع این مشکلات مسئله مهاجرت بی رویه را تا حدی مهار کنند.
ناغان در گذشته های دور دارای جمعیتی متوسط بوده است که بر اثر مرور زمان و افزایش خدمات رفاهی و بهداشتی بر تعداد جمعیت آن افزوده شده است. با این حال به علت مهاجرت جمع کثیری از این جمعیت طبق سر شماری 87 جمعیت ناغان بالغ بر 6603 نفر بوده که از این تعداد 3584 نفر مرد بود و3019 نفر زن می باشد. تعداد 1500 خانوار داشته که 90 درصد آن با سواد می باشند که در بین مردان 92 درصد و زنان 85 درصد می باشد. نرخ رشد جمعیت ناغان 10/74 درصد و نسبت جنسی 105 مرد درمقابل 100 زن وجود دارد. میزان زاد و ولد به صورت تقریبی 32/92 بوده است.
خانواده
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی در ناغان همانند سایر نقاط خانواده می باشد. در واقع خانواده اولین نهادی است که فرد در آن متولد می شود و زندگی خود را آغاز می کند. خانواده با ازدواج زن ومرد شکل می گیرد. این نهاد مقدس همانند سایر نهادها در طول تاریخ دستخوش تحولاتی بوده و اشکال مختلفی به خود گرفته است در ناغان شکل غالب خانواده نظام خانواده گسترده بوده است به این صورت که چند نسل زیر یک سقف زندگی می کردند از قبیل پدر بزرگ،مادر بزرگ، پسران و عروسان و نوه ها بودند. خانه شامل حیاط بزرگی بود که در اطراف آن اتاقهای متعددی وجود داشت و پسران با همسرانشان در آنجا سکونت داشتند و همگی سر یک سفره بودند . خانواده بر اساس نظام پدر سالاری اداره می شد .اعضای خانواده از زن و مرد و فرزندان حکم یک واحد اقتصادی را داشتند که زیر نظر پدر در کار کشاورزی مشغول بودند و حاصل دسترنج خود را مصرف می کردند .زنان علاوه بر این وظیفه نگهداری از بچه ها و امور خانه ، قالی بافی و نگهداری از گوسفندان را هم بر عهده داشتند و بسیار مورد ظلم و ستم و بد رفتاری مادر شوهر قرار می گرفتند. اما بر اثر گذشت زمان و تغیر شرایط اجتماعی شکل خانواده خصوصاً از دهه ی 70 به بعد به سوی خانواده هسته ای گرایش پیدا کرد. خانواده هسته ای نظامی است که در آن دو نسل زندگی می کنند. پدر و مادر و فرزندان مجرد اگر چه قدرت خانواده در دست پدر و مادر است اما اعضای خانواده در بسیاری موارد استقلال دارند. وضعیت زنان نسبت به گذشته بهبود یافته و محدود به کار داخل خانه و تربیت فرزندان است در برخی موارد گاهی در امور باغداری به مردان کمک می کنند. عده ای از زنان جوان تحصیل کرده در خارج از منزل در ادارات ،آموزش و پرورش و... مشغول به کار هستند. در واقع خانواده هسته ای محصول نظامصنعتی است.
پدر سالاری - پدر سالاری نظامی است که در آن پدر فرمانروا است اگر چه پدر سالاری شیوه جوامع ابتدایی و سنی است اما نشانه هایی از ان در جوامع کنونی قابل مشاهده است از جمله در شهر ناغان با وجود جامعه متمدن امروزی باز هم رگه هایی از سنت های غلط من جمله پدر سالاری و پدر مداری باقی مانده است. جنس مذکر همواره مورد احترام بوده و زن حق ابراز عقیده نداشته زن را ناقص العقل و مرد را بالغ و توانمند در امور تصمیم گیری و مدیریت در داخل و خارج خانه قلمداد می کردند در این نظام دختر تحت سلطه پدر و برادر بزرگترو زن تحت فرمان شوهر است. در نظام تقسیم کار هم وظایف زن محدود به کار خانه و رسیدن به فرزندان و همسر محدود می شود. اگر چه امروزه نسبت به چند سال گذشته تغیرات اساسی در نگرش مردم این شهر رخ داده و زمینه ادامه تحصیل برای دختران فراهم شده وهمچنین در زمینه ازدواج، انتخاب همسر و سایر موارد اختیاراتی به آنها داده شده است باز هم مشارکت و حضور زنان در عرصه های اجتماعی کمرنگ است.خانواده ها به خاطر تعصب و روحیه ی پدر سالاری چندان تمایلی ندارند که دخترانشان در مراکز و ادارات هم ردیف مردان فعالیت نمایند. مشارکت سیاسی- فرهنگی زنان از جمله حضور زنان در شوراهای شهر و روستا و یا اجرای طرحهای تولیدی توسط زنان این شهر چندان خوشاند نیست. در یک کلام زنان را باور ندارند در صورتیکه هیچ جای دنیا برتری مذکر بر مؤنث ویا بالعکس ثابت نشده است. در هر دوره ای از تاریخ اگر مرد موفقی وجود داشته باشد پشت سر آن زن فداکاری بوده براین اساس ما باید در جامعه مدرن امروزی اصل شایسته سالاری را کانون توجه خود قرار دهیم و افکار پوچ و بی اساس جامعه سنتی را دور بریزیم.
تعلیم و تربیت
در هر جامعه ای تعلیم وتربیت از هنگام تولد آغاز می شود و مادر اولین معلمی است که ارزشها و آداب و رسوم را به فرزندان منتقل می کنند و در سن 5 الی 6 سالگی تعلیم و تربیت رسمی آغاز می شود. در شهر ناغان در گذشته تعلیم و تربیت کودکان در مکتب خانه و توسط ملا انجام می شد ابتدا ملا حروف الفبا و تلفظ کلمات را آموزش می داد سپس رو خوانی قرآن آموزش داده می شد بعد آموزش متون ادبی – تاریخی و انشاء نویسی آموزش می شد ملاهایی که در ناغان به کار تعلیم و تربیت پرداختند عبارتند از ملا نصرالله یتیم ، ملا خدا کرم که از خراجی آمده و 10 سال در ناغان ملا بوده است، 2نفر ملای قهفرخی که از آنها اطلاعی نداریم ومدتی به کار تعلیم و تربیت مشغول بودند تا اینکه علی محمد راستی از سال 1332 تا 1338 ملایی کرده و در سال 35 مدرسه ساخته شد تا قبل از انقلاب اسلامی تعلیم و تربیت به همین روش بوده است. بعد از آن شیوه تعلیم و تربیت به کلی تغییرکرد و به شکل آموزش و پرورش امروزی درآمد.
اخلاقیات مردم ناغان
مردم ناغان مردمی ازاد اندیش و نسبتا به دور از خرافات می باشند و شهیدان بسیاری را تقدیم ملت نمودند. روابط خانوادگی و خویشاوندی را ارج می نهند برای ریش سفیدان و مردان احترام زیادی قائل هستند و پاکدامنی زنان این دیار بسیار زبانزد می باشد.
زلزله روز 17 فروردین سال 1356 ناغان
ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام کرد که ساعت 18 و 7 دقیقه و 35 ثانیه بعد از ظهر روز چهارشنبه، فروردین سال ۱۳۵۶ زلزله ای با شدت 5/6 درمقیاس ریشتر در استان چهار و محال بختیاری رخ داد و روستاههای ناغان ، اردل ، دوپلان، گندمان،آورگان ویران شدند در این 8 مدرسه ویران شدند. در ناغان از 450 خانه 350 ویران شدند. تلفات زلزله 352 نفر می باشد. در اردل 50 نفر کشته شدند. روستای ناغان مرکز زمین لرزه چهار و محال بختیاری بیش ازسایر مناطق آسیب دیده است شدت زلزله در این آبادی به حدی بود که حتی خانه های ساخته شده از تیر آهن و آجر را ویران کرد. ریزش برف کمک به زلزه زده گان را دشوار کرده بود . 230 نفر سرباز برای امدادرسانی از تمام نقاط کشورامده بودند و 2 فروند هلیکوپتر مجروحان زلزله را به بیمارستان منتقل می کردند. شاهدخت شمس پهلوی با زلزله زدگان ابراز همدردی کرد عروس و داماد و مدعوین زیر آوار ماندند و طنین فریادهای شادی فروکش کرد. با وجود بدی هوا هواپیماها و هلیکوپتر های ارتش پی در پی چادر و دارو به مناطق زلزله زده می رسانند آب آشامیدنی و پوشاک و غذا از زمین و هوا برای زلزله زده گان فرستاده می شد . مدتی آوارگان زلزله در چادر زندگی می کردند تا اینکه سالن هایی شبیه اردوگاه برای آنها ساخته شد. یکی دو سالی مردم درآنها سکنی گزیدند و بعد از آن دولت اقدام به شهرک سازی کرد ومحل روستا را از محل قبلی که زلزله رخ داد تغییر دادند و مردم دوباره به زندگی خود ادامه دادند.
تقسیمات سیاسی وتبدیل شدن روستای ناغان به بخش ناغان
مرکزیت سیاسی در سال 1300 در ناغان ایجاد شد. در سال 1305 به اردل انتقال یافت و اردل مرکز بخش گردید و دهستان ناغان روستایی در بخش اردل به مرکزیت شهرستان بروجن در چهار محال بختیاری در آمد و در سال 71 با تأسیس فرمانداری در شهرستان اردل یکی از روستاهای بخش مرکزی اردل و در سال 1373 به شهر تبدیل شد. علت تبدیل شدن روستای ناغان به شهر 1- احتیاج به رفاه بیشتر و بالا رفتن انتظارات و توقعات مردم 2- بالا رفتن جمعیت به خاطر بهداشت ، آموزش، تغذیه مناسب و افزایش اشتغال مردم 3- بالا رفتن سطح آگاهی مردم و احساس کمبود آب سالم، جاده آسفالته،ایجاد فضای سبز و دسترسی به امکانات دیگر بود که باعث گردید تا مردم درخواست شهرداری کنند. بنابر درخواست اهالی روستای ناغان در سال 1373 به همت مردم به شهر تبدیل شد. و نهایتا در سال 1387 از لحاظ تقسیمات سیاسی از شهرستان اردل جدا و یکی از بخشهای شهرستان کیار شد.